ای خون اصلیت به شتکها، ز غدیران
افشاند، شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمد، و آنگاه
آمیخته با خون سیاوش در ایران
سخن درباره تعزیه یا شبیهخوانی به عنوان یک نمایش مذهبی که در ایران نطفه بست و به کمال رسید، بسیار رفته و کتابهای زیادی در این باره موجود است که شاید نگارش این مقاله را اضافی و خالی از لطف نماید. اما در روزهای که داشتم پیرامون این رویداد نمایشی میخواندم، حس کردم باید در این باره بنویسم؛ اگر چه تکراری بنماید. هنگام نوشتن احساس کردم این مقاله میتواند تفاوت اندکی با مقالههای دیگر داشته باشد که نگارش آن را ضروری مینمود. در این مقاله بنده به اختصار پیرامون تعریف، پیشینه، ساختار و چگونگی اجرا، عناصر و نمادها و نشانهها گستره تعزیه نوشتهام و اشارهای هم به نظر علما در مورد این نوع نمایش داشتهام. در پایان نیز منابع، کتابها و مقالههایی که در نگارش این مقاله استفاده کردهام، آوردهام تا علاقهمندان به شکل مفصل بتوانند مطالعات خود را در این باره گسترش دهند.
1- تعزیه:
تعزیه در لغت به معنی سوگواری (تعزیت) بر پای داشتن یادبود از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان مرده است.
تعزیه که به آن شبیهگردانی یا شبیهخوانی نیز میگویند در اصطلاح نمایشی است که بر پایه قصهها و روایات مربوط به زندگی خاندان پیامبر اسلام خصوصا وقایعی که در محرم سال 61 هجری در کربلا برای امام حسین(ع) و خاندانش پیش آمد و به زودی گسترش یافت و هم جنبههای داستانی و تلفنی فرهنگ توده را شامل شد.»
یا به تعبیر دیگر نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی است که در آن بیشتر درباره شهادت امام حسین(ع) و مصائب اهل بیت گفته میشود.»
2- پیشینه تعزیه:
شاید بتوان چگونگی پیدایش، شکلگیری و بلوغ یا به تعبیر دیگر سیر تکوینی تعزیه را چنین برشمرد:
2-1) نمونههایی از شبیهسازی در دوره پیش از اسلام ایران موجود بوده است. در این باره نقل شده است که پیشینه تعزیه به آیینهایی چون مصائب میترا، سوگ سیاوش و یادگار زریران باز میگردد. برخی نیز پدید آمدن آن را متأثر از عناصر میان رودان، آناتولی و مصر و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانههای تاریخی در فرهنگهای هند و اروپایی و سامی میدانند. البته این نظریه که تعزیه و نقطه پیدایش آن به ایران پیش از اسلام یعنی به سه هزار سال سوگواری بر مرگ پهلوانان مظلوم داستانهای ملی ایران، سیاوش (سوگ سیاوش) نسبت داده و این آیین را مایه و زمینهساز شکلگیری تعزیه دانستهاند، قویتر است.
2-2) جنتی عطایی در کتاب بنیاد نمایش در ایران مینویسد: «از قرن دوم، چون ادبیات ایران جهت خود را عوض کرد و مسیری جدید برای آن یافتند. از این تاریخ به تدریج رثای مذهبی و آثار تخیلی حماسی و مضامینی مربوط به شرح دلاوری و فداکاریهای شهدای کربلا و واژه تعزیه یا شبیهخوانی در دفتر ادبیات فارسی پیدا شد و رفته رفته رو به فزونی نهاد تا بالاخره در قرن نهم فصلی معتبر را اشغال نمود.» در هر صورت تعزیه که قبلاً نوعی سوگواری بوده است شاید از همان موقعی شروع به رشد و نمو کرده باشده که معز الدوله احمدبنبویه در دهم محرم سال 525 هجری قمری در بغداد به مردم دستور داد که «برای حسین بن علی(ع) دکانهایشان را ببندند و بازار را تعطیل کنند و فروش نکنند و نوحه بخوانند و در شهر بگردند و سیلی به صورت بزنند و مردم چنین کنند.»
2-3) در دوره صفویه که نمایشهایی چون دستهگردانی، روضهخوانی، قمهزنی، سنگزنی و نقشگردانی، دفن شوندگان، عٌمرکشان و حیدری، نعمتی و نمایشهای غیر مذهبی نیز به اوج خود رسیده بود، عناصر اصلی تغزیه نیز تکوین یافت. با نگارش و پخش و گسترش کتاب روضه الشهداء که نوعی کتاب مقتل بود و به قلم حسین واعظ کاشفی به نگاشته شده بود تعزیه نیز در کنار روضهخوانی جان گرفت.
کتاب روضه الشهداء که به نثر نوشته شده است، در برگیرنده ده باب است که هر باب آن به یکی از اهل بلا یعنی انبیا، ائمه اصفیا و شهدا اختصاص دارد. باب هفتم آن درباره امام حسین(ع) و مصائب اوست. در دوره صفویان خیلی از مداحان و مناقبخوانان به خواندن مطالب روضه الشهداءدر محافل مذهبی پرداخته و این شیوه آنها بعدها به روضهخوانی شهرت یافت. بعدها به خصوص در زمان کریم خان زند مطالب آن را به شکل نمایشی در آوردند و نمایش تعزیه بر پایه آن شکل گرفت.
داوود حاتمی در مقاله تعزیه و تاریخچه آن نزد خاورشناسان در مورد تکوینی شکلگیری تعزیه در دوره صفوی مینویسد: «نخست دسته سوگواری فقط دستههایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران میگذشتند و به زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها میپرداختند (سوگواری به صورت سیار). این دستهها علمهای که بیشباهت به ابزارهای جنگی نبود با خود حمل میکردند و با همسرایی در خواندن نوحه، ما جرای کربلا را برای مردم باز میگفتند. رفتهرفته آوازهای دسته جمعی کمتر شد. در همین هنگام بود که چند واقعهخوان با همراهی سنج و طبل و نوحهخوانی ماجرای کربلا را در نقطههایی برای تماشاگران نقل میکردند (سوگواری به صورت ساکن) کمکم جای نقالان را شبیه شهیدان کربلا گرفت.
کار این شبیهها به این ترتیب بود که با شبیهسازی و پوشیدن جامههایی نزدیک به روزگار واقعه وارد میشدند و مصیبتهای خود را شرح میدادند. مرحله بعدی گفتگو و محادثه در کار شبیهها بود و همین گونهها بود که به پیدایش بازیگران برای بازآفرینی ماجراهای تعزیه انجامید. گویند در یک مجلس روضهخوانی در تبریز به سال 1050 هجری قمری خواننده کتاب (شاید روضه الشهداء) چون به اینجا رسید که شمر لعین حضرت امام حسین(ع) را چنین شهید کرد، همان ساعت از سرا پرده شبیه شهیدان روز عاشورا و نیز شبیه کشته شدگان اولاد امام حسین(ع) را به میدان آوردند. گاه نیز به مناسبت مطالب تصویری به خوانندگان میدادند. (پرده داری)
اغلب سفرنامههای اروپا ییان که از منابع توصیفی این نمایش آیینی به شمار میآیند، در این مرحله، از تکامل تعزیه در عصر صفویه از وجود شبیه تنی چند از شهیدان کربلا در دستههای سوگواری یا حمل جنگافزارها و عماریهای که در تابوتهایی قرار داشتند و در تابوتها (مانند تابوت طفلان مسلم و یا حجله حضرت قاسم) سخن میگویند.
2-4) شکلگیری تکوینی و پیدایش تعزیه در دوره زندیه
در این روزگار دو صورت سوگواری یعنی «روضه خوانی» و «دسته گردانی» با هم در آمیختند و پایه تعزیه را بنا گذاشتند. در دستهگردانی عناصر نمایش زیادی وجود داشت و همچنین روضهخوانی که عناصر نمایش همچون بازگویی، شرح مصایب، کنشهای غیر کلامی، زبان تصویری، داستان پردازی، تکخوانی و جمعخوانی وجود داشت و این باعث شد تحولی در تعزیه داری پدید بیاید.»
برخی از محققان معتقدند در دوره کریم خان زند سفیری اروپایی (ویلیام فراکلین) نمایش تراژدی را برای کریم خان زند توصیف میکند. او دستور میدهد وقایع کربلا را در شکل نمایش تراژدی درآورند.
لبنان تعزیه که تقریبا در نیمه دوم دوره صفویه گذارده شده بود به تدریج در اواخر دوره زندیه به نمایش مذهبی ایران یعنی تعزیه انجامید. البته پیشرفت تعزیه به علت روابط دوستانه و صمیمانه نادر شاه افشار با حکومت عثمانی متوقف شد ولی دوباره در دوره زندیه تعزیه جانی تازه گرفت.
انگیزه اصلی توجه به تعزیه را میتوان در علاقه مذهبی عامه مردم و اشراف با ایمان دید و در کنار آن انگیزه کسب اعتبار و دستیابی به حقیقت اجتماعی بیشتر در میان طبقه اعیان و مردم مرفه بود. انگیزه دیگر را میتوان به سرگرمی و تفننی این نمایش مذهبی اشاره کرد زیرا مشاهد تعزیه هم موجب ثواب و اجرا اخروی بود و هم نوعی سرگرمی به شمار میرفت.
2-5) تعزیه در دوران قاجاریه
عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من مینویسد: «ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیله تفریح میتراشید، در این کار سعی فراوان به خرج داد و شبهخوانی را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد و آن را به مقام بزرگی رساند. شاهزادهها و رجال هم به شاه تأسی میکردند و آنها هم تعزیهخوانی راه میانداختند. کمکم تکیههای سر محل که سابقاً تعزیههای عامیانه میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هر یک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را در این عزاداری وارد کردند. همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد.
نسخههای تعزیه هم اصلاح شد و پارهای چیزها که مربوط به عزاداری نبود مانند تعزیه دره الصدف و تعزیه امیرتیمور و تعزیه حضرت یوسف و دختر قریش نیز در آن وارد گردید و برای اینکه جنبه عزاداری آن هم با از بین نرود. در مقدمه یکی از حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی و در آخر یکی از واقعیات یوم الطف به نمایش گذاشته میشد.»
بیضایی در کتاب نمایش در ایران مینویسد: «بر اساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول و ماههای محرم عهد ناصرالدین شاه تقریبا سیصد مجلس شبهخوانی در نمایش خانهای موقت و دائم یعنی تکیهها و حسینیهها بر پا میشد.»
انبوه اطلاعات، مدارک و نوشتههای ادبی و تاریخی، خاطرات و تصاویر بیشمار از دوره قاجاریه پیرامون تعزیه نشان میدهد که این نوع نمایش یعنی شبیهخوانی در دوره قاجاریه، شکل نهایی نمایشی خود را پیدا کرده و به شکوه و اقتدار بیمانندی رسیده است.
به خصوص مقارن با حکومت پنجاه ساله ناصرالدین شاه و تأسیس تکیه دولت به عنوان نخستین تماشاخانه عمومی ایران تعزیه به اوج خود رسید.
می توان گفت مقدمات شکلگیری شبیهخوانی که ریشه در آیینهای ایران باستان دارد، در دوره صفویه انجام و نخستین تجارب در دوره زندیه آغاز شد و بالاخره شکل متکامل نمایش آن در دوره قاجاریه پدیدار گردید.
3) عناصر، ساختار و چگونگی تعزیه
بیشک تعزیه یا شبیهخوانی یک نمایش آیینی- مذهبی ایرانی است و ایران است که این نمایش را در مقیاس جهانی آفریده است به طوری که بزرگان و منتقدان تئاتر و هنرهای نمایشی از این نوع نمایش و چگونگی اجرای منحصر به فرد آن شگفتزده شدهاند. در مورد چگونگی اجرای تعزیه به مقاله داوود حاتمی با عنوان تعزیه و تاریخچه آن رجوع میکنیم. آنجا که مینویسد: شیوه برپا کردن آن نیز چنین است که با پایان گرفتن هر مجلس سوگواری یا دسته روی- یا حتی به صورتی جداگانه- عدهای شبیهخوان [شبیه] در هر جایی که مناسب تشخیص دهند، میایستند و نوازندگانی که از قبل همراه آنانند شروع به زدن طبل یا شیپور میکنند و در همان میان نیز زمینه را برای برپا کردن تعزیه آماده میسازند. این زمینه معمولا عبارت است از شکل دادن دایرهای برای محل نمایش، جای دادن سکوهایی کوچک و بزرگ[تختگاه] برای مشخص نمودن شأن و مرتبه اشخاص نمایش، و همچنین [علم] و [کتل]، و نسب پرچمهای سبز و سرخ و سیاه. زدن طبل و شیپور در چنین لحظه و مناسبتها به خودی خود پیام از اجرای نمایش تعزیه میدهد. به محض گرد آمدن عدهای تماشاگر، شبیهخوانی که از شخصیتهای شناخته شدهتر نمایش است، ابیاتی چند را به عنوان درآمد میخواند.
سپس، معمولا با به اجرا درآمدن پیشخوانی نمایش مجلس اصلی آغاز میگردد.در این نمایش مذهبی برای عواطف تماشاگران مرزبندی تازهای صورت گرفته و برای خندانیدن و خندیدن جای مشخصی در نظر گرفته شده است. هم از این روست که در این حالت لفظ شبیهخوانی را که در آغاز نیز متداول بود و مفهوم شکلی از نمایش را افاده میکرد، به جای تعزیه که که مفهوم تسلیت و سوگواری دارد، به کار میبرند. بر پای دارنده اصلی تعزیه را بانی و گرداننده آن را تعزیهگردان، معین البکا یا ناظم البکا و بازیگران آن را شبیهخوان یا تعزیهخوان و سایر همکاران بر پایی آن را «عمله تعزیه» مینامند. گاهی نیز لفظ عمله را برای همه دست به کاران تعزیه به کار میبرند. در این نمایش محدویتی برای استفاده از لوازم و اسباب در میان نیست چنانکه برای با شکوهتر جلوه دادن نمایش از هر وسیله- به شرط آنکه به تقدس ماجراهای آن آسیبی نرساند- استفاده میشود.
برای نمونه، در عهد ناصرالدین شاه به هنگام اجرای مجلسی از مجالس تعزیه هنگامی که سخن از وجود یک شیر به میان میآمد، بیدرنگ صورت زنده این جانور را که در قفسی محبوس بود از باغ وحش آورده و در پیش چشم حاضران به تماشا گذاردند تا مگر بر جدیت و هیجان صحنه افزوده گردد. از این رو، اگر دیده شود مثلاً شبیه شمر چکمه ولینگتون به پای دارد و سیگاری خارجی بر لب و افزون بر داشتن جقه فرماندهی و قبضه براق شمشیر، تپانچه تیری در پر کمر، جای هیچگونه شگفتی نیست. شبیهخوانها برای آسانی ادامه مطلب مربوط به نقش خود، معمولا به هنگام اجرا، تکه کاغذی به نام فرد، در دست دارند که در آنها مصراعهای آخر نقش طرف مقابل یا نخستین مصراع از ادامه نقش خود یادداشت شده تا بتوانند به موقع و بیهیچ زحمتی نقش آفرینی خود را دنبال گیرند. بازیگران ناشی یا خردسال را تعزیهگردان، خود با توجه به مندرجات و یادداشتهای بیاضی که در دست دارد [بیاض] از کنار محدوده نمایش راهنمایی میکند. حتی گاهی نیز به شبیهخوانهای کارآزموده نیز تذکراتی میدهد. نقش زنان را هم در این نمایش، به واسطه ممنوعیتهایی که شرع اسلام بر نقشآفرینی زنان بر صحنهای در ملاء عام بسته است، مردان بازی میکنند که در این حالت به آنها «زن خوان» میگویند. طبیعی است که چنین بازیگرانی برای بهتر آفریدن نقش زنان باید صدایی خوش و دلاویز داشته باشند و ترجیحا نقاب بر چهره پوشند. گاه نیز برای بهتر درآمدن بازی نقش زنان، از پسران نوباوه کارآموخته استفاده میشود. در این حالت، اگرچه این نوباوه نقابی بر چهره ندارد، اما به هیچ وجه کمترین نشانی از بزک (گریم) در سیمای وی به چشم نمیخورد.
عناصری که دست در دست هم داده و اجرای یک تعزیه را رقم میزند میتوان چنین برشمرد.
3-1- تعزیه نامه:
درونمایه آموزشی تعزیهنامهها، مبارزه حق با ناحق، خیر با شر، نیکی با بدی، پیکار در راه حق، امید به پیروزی، اجرای فرمان تقدیر و اعتقاد به عدل الهی است. طرفهای مشخص برخوردها، اشقیاء و اولیا هستند. این برخوردها غالبا به طور عینی به نفع اشقیاء، ولی در معنا به سود اولیا میانجامید.
جمشید ملکپور در مورد منابع دینی و ادبی شبیهخوانی مینویسد:آنچه سبب ایجاد یک منبع تعزیه برای نوحهخوانی و سپس شبیهخوانی گردید، اشعار حماسی دینی بود که سروده میشد و داستان اهل بیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانش را بازگو میکردند که با روی کارآمدن دولت صفویه در قرن دهم هجری و رسمیت یافتن تشیع و همینطور نزدیکی حکومت و دیانت، جریان سرودن این اشعار مذهبی و به نظم داستانی درآوردن واقعه کربلا گسترش عظیمی مییابد. به طوری که مرثیه سرایی و مدح ائمه دین در شعر معمول گردید و خود بدل به یک جریان ادبی شد. دستههای سینهزن و زنجیرزن در کوچه و برزن به راه میافتند و در مورد واقعه کربلا اشعار را به نظم و آهنگ میخوانند. نطفه نمایش شبیهخوانی در همین آیینهای عزاداری یا تعزیه از همین اشعار و داستانها بسته میشود. زیرا تنظیم داستانی اشعاری که درباره واقعه کربلا سروده میشد زمینه دراماتیک را از لحاظ ادبی برای نمایش شبیهخوانی در قرن دهم هجری فراهم میسازد. تعزیه نامهها شعرگونه با اشعاری ساده، کموزن و سپس محاورهای و مرثیه سرا منطبق بر وقایع کربلا بودهاند.
تعزیه نامهها یا به عبارتی تعزیههای مکتوب به دو صورت موجود است؛ یکی به صورت سرنسخه و دیگری به صورت نسخه. هر مجلس تعزیه یک سرنسخه یا نسخه اصلی دارد و به تعداد اشخاص هر مجلس نسخه. همه اشعار متن نسخهها با عنوان یا فهرست نسخهها در سر نسخه آمده است. سرنسخه در دست تعزیه خوانان است.
منابع داستانی تعزیهها غالباً مقتلنامهها و حماسههای دینی و احادیث و اخبار بوده اند. بعدها این تغزیه نامهها را از سر علاقه کارگزاران خارجی در ایران گردآوری کردهاند که از این مجموعههای تعزیهها میتوان به مجموعه خوچکو که حدود 33 تعزیه نامه را شامل میشود و در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود، نام برد. عنوان این مجموعه جنگ شهادت نام دارد. «مجموعه پلی» مجموعه دیگری از تعزیه که شامل 37 مجلس تعزیه است به کوشش سرلوئیس پلی- کارگردان دولت انگلستان در جنوب ایران فراهم آمده است. ویژگی این مجموعه که به تعزیه حسن- حسین موسوم است تنوع تعزیههای آن است. مجموعه چرولی با در برداشتن 1055 تعزیه نامه از مجالس تعزیه از نظر شمار و حجم مهمترین مجموعه تا به امروز است. اتریکو چرولی که روزگاری سفیر ایتالیا در ایران بود این مجموعه را در سال 1329 تا 1338 با یاری علی هانبیبال گرد آورده و به کتابخانه واتیکان در روم هدیه کرده است.
مجموعه دیگری نیز متشکل از 15 مجلس تعزیه موجود است که به مجموعه «لیتین» کنسول اسبق آلمانی در بغداد مرسوم است.
البته توسط پژوهشگران ایرانی نیز مجموعهها و مجالس تعزیه گردآوری و چاپ شده است. از تعزیهنامههای معروف میتوان به تعزیه نامههای زیر اشاره کرد: شهادت امام، حجهالوداع، مسلم، علی اکبر، تعزیه حر، ورود به شام، ورود به کوفه، خروج مختار، تعزیه بنی اسد، تخت سلیمان، فتح خیبر، ضربت خوردن حضرت علی(ع)، شهادت امام حسن(ع)، وفات پیامبر(ص)، وفات فاطمه(ص)، ذبح اسماعیل، باغ فدک، امیرتیمور، والی شام، عبدالله عفیف، شهادت امام رضا(ع)، شهادت علی اصغر، شهادت قاسم، عروسی شهر بانو، عروسی دختر قریش و دل درد یزید.
3-2- اماکن نمایش تعزیه یا تکیه
ساختمان اختصاصی نمایش تعزیه از دوره صفویه آغاز شد و در دوره قاجار به کمال رسید. تنها در شهر تهران گویا بیش از سیصد تکیه ساخته شد که میتوان به تکیه دولت، تکیه حاجی میرزا آغاسی، تکیه سید ناصرالدین، تکیه درخونگاه، تکیه شاهی، تکیه سرتخت و... اشاره کرد.
شهرهای کوچک و بزرگ و حتی روستاها هم هر یک تکایای قابل توجهی داشتهاند. بزرگترین آنها تکیه دولت بوده است. که گویا ظرفیت 20هزار تماشاگر و استفاده تعداد نامعینی بازیگر و وسایل نمایش و حتی رژه اسبسواران را داشته است.
3-3- بازیگران
بازیگران تعزیه میباید دارای ویژگیهای خاصی باشند؛ اینکه صوت خوش و امکانهای جسمانی معین نیز داشته باشند.
بیضایی در کتاب نمایش در ایران در اینباره مینویسد: «چون شبیهها چهرهآرایی نداشتند، ناگزیر باید شمایل آنها با نقشی که بازی میکردند متناسب باشد. مثلاً امام باید خوشصورت بوده و ریش به قدر یک قبضه داشته و از حیث قامت، متوسط و حضرت عباس بلند قامت و شانهپهن و سینهفراخ و میانباریک و علیاکبر جوان 18ساله، خوشقیافه و خوش قد و قامت و شبیه قاسم از حیث صورت مثل علیاکبر از حیث سن کمتر از او باشد. گذشته از شمایل باید آواز هم داشته و بتواند نقش خود را چه در هنگام مبارزه جنگی و چه در محاوره و خواندن اشعار خوب ادا کند. دختربچهها و پسربچهها هم باید به این صورت بوده و به مقداری هوش داشته باشند که بتوانند از عهده انجام نقش خود برآیند و به همین جهت هر آوازهخوانی، تعزیهخوان نمیشد و تعزیهخوانان خوب، خیلی کم و طرف توجه بودند...»
بازیگران را از لحاظ ایفای نقش میتوان به چهار گروه عمده تقسیم کرد:
1- مظلومخوانها: نقشهای مثبت بودند. دارای بیانی غمناک، صدایی خوش و رسا و با دستگاههای موسیقی آشنا و در خواندن آواز مسلط بودند.
2- اشقیاء: نقشهای منفی را برعهده داشتند. دارای بیانی حماسی و قدرت و گرمی صدا بودند.
3- نسخهخوان: شامل بازیگران بودند که در نمایش سخن میگفتند.
4- نقش یا سیاهی لشکر: به کسانی اطلاق میشد که در نمایش، بدون سخن بودند.
3-4- معین البکاء (کارگردان)
نقش کارگردان در تعزیهها را کسانی که به آنها تعزیهگردان، سرمدار، شبیهگردان و معین البکاء مینامیدند بر عهده داشتند.
عبدالله مستوفی در اینباره مینویسد: معین البکاء واقعاً شغل خود را خوب اداره میکرد. اوامر او نسبت به تمام این صد نفر شبیهخوان ارجحیت داشته موسیقی بیچون و چرا و بیاندک وقفهای اجرا میشد. پسرش که ناظم البکاء لقب داشت در فرماندهی به او کمک میکرد. فرمانها به تعزیهخوانها با اشاره دست و نسبت به دسته موسیقی برای نواختن یا ساکت کردن آن با بلند کردن عصا بود که بدون هیچ دستپاچگی و با متانت و وقار خاصی تمام کارها را اداره میکرد. اگر اتفاقاً در یکی از گوشههای مجلسی یا طاقنمایی جزیی صدایی خارج بلند میشد با نگاه معین خود آنها را آرام کرده و به سکوت میآورد.
3-5- دکور و تزیینات
تعزیه چه به صورت سیار و چه به صورت ثابت هیچگاه خود را نیازمند و مقید به بازسازی مکان ندانسته است. معمولاً تعزیه روی سکویی که وسط تکیه ساخته شده و به جای سن بود باز میشد. پرده و دکور در این سن وجود داشت. در سبک نمایش از نمادها در دکور و تزئینات تعزیه زیاد استفاده میشده است که در جای خود درباره آن میگوییم.
3-6- لباس و پوشاک تعزیه
بهیه خوشنویسان در مقالهای با عنوان نقش لباس در تعزیه مینویسد: «نخستین مسالهای که در لباس در برنامههای تعزیه جلب نظر میکند وجود حالت تضاد و تقابل است که در حقیقت اساس و پایه تعزیه را تشکیل میدهد. به این معنی که همواره مقابله خیر مطلق و شر مطلق در تعزیه مطرح است... شبیهنامهنویسان و تعزیهگردانان از اهمیت لباس در تعزیه آگاه بودند و میدانستند که اگر لباس در زندگی انسان، ضروری و دارای نقش موثر است در صحنه تعزیه این نقش به مراتب دشوارتر و مهمتر و موثرتر میشود. »
ایشان در قسمتی دیگر از مقاله خود اشاره میدارد که تعزیهگردان در بهرهگیری از تضاد در تهیه لباس رنگ را مهم دانستند. آنان میدانستند که رنگ سفید نشانه پاکی و رنگهای دیگر مانند سبز و آبی کمرنگ که یادآور رنگ ملایم طبیعت و آب و آسمان هستند در سینه ایجاد آرامش میکنند و رنگ قرمز را رنگ خونخواری و خونریزی و خونبارش میدانستند و رنگ سیاه از یک سو نشانه مرگ و ماتم در مقابل رنگ سفید قرار داشت و از سویی دیگر واجد جنبه مذهبی و متانت بود.
معمولاًدر تهیه لباس تعزیه کسی به نام طراح لباس وجود ندارد و این مسؤولیت را شبیهگردان، مانند سایر مسوولیتهای دیگر عهدهدار بود.
از نظر کلی لباسهای رزمی که شامل کلاهخود، زره و چکمه میشود با مختصر تفاوت هم مورد استفاده شبیهخوانان گروه حق یا اولیاء بودند و هم شبیهخوانان گروه باطل یا اشقیاء. عبدالله مستوفی که خاطراتش را از دوره قاجاریه به شکل مفصلی نگاشته است: «لباس سید الشهدا قبای راسته سفید، شال و عمامه سبز، عبای ابریشمی شانهزری سبز یا سرخ بود. در موقع جنگ چکمه و شمشیر هم داشت و در مواقع عادی نعلین زرد به پا میکرد. شبیه پیغمبران و سایر امامان را بیش و کم همینطور لباس میپوشاندند.
شبیه زنها پیراهن سیاه (به ندرت سیاه گلدار) که تا قسمت پا میرسید برتن میکرد و پارچه سیاه دیگری را به سر میافکند. طراحی این روسری به قدری بود که دستها را تا زیر چشم مستور میداشت به طوری که جز نینی چشمها و سرانگشتان، تمام بدن به وسیله این سه پارچه پوشیده میشد.
معمولاً در تعزیه سه رنگ سبز، سفید و سیاه لباسهای مقدسین که شامل رسولان و انبیای الهی، ائمه اطهار و اهل بیت، هوادارانشان میشدند، بود، لباسهایی که شامل عمامه، پیراهن، قبای بلند، شال، کمر، شلوار و نعلین که عبای نازکی روی آن پوشیده میشد، بود.
لباس گروه باطل که عبارت بودند از قاتلان، ظالمان، خلفا، حکام و سرکردگان و افراد لشکر یعنی آنهایی که نیت به در سر داشتند معمولاً برگرفته از لباسهای مردم عرب و لباس راهزنان بودند. خصوصاً شمر لباسش در مایه قهوهای و سرخ بود که بیشتر به حالت دامن قبا بر کمر زده یا آستینهای بالازده نشان داده میشود.
بیضایی مینویسد: به طور کلی اشقیا را با جامههای سرخ و اولیا را با لباسهای سبز و سیاه و گاهی سفید نشان میدادند.
5- نشانه و نماد در تعزیه:
داوود حاتمی در مقالهاش در مورد نشانه و نماد در تعزیه میگوید: نشانه و نماد در تعزیه کاربرد بسیار دارد، چنانکه گفتهاند این نمایش باغی از نشانه و نمادهاست.از آن جملهاند انواع پرچمهای سبز، سرخ و سیاه که نماد اهل بیت، شور و انقلاب و سوگواریاند. علم، که نماد درفش سپاه امام حسین(ع) است و گفتهاند صورت واقعی آن را معمولاً سپهسالار وی- حضرت عباس- بر دست میگرفت؛ طشت آب به نشانه شط فرات؛ شاخه نخل و یا هر نهالی به نشانه نخلستان و درخت. چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشتن زمان و همچنین مسافرت. چتر که وسیله القای تازه فرود آمدن هر ولی یا فرشته به ویژه جبرئیل از آسمان است؛ زدن عینک سفید برای نشان دادن روح بصیرت و نیکدلی؛ عینک دودی برای جلوه خباثت و بدسگالی فرد مورد نظر؛ عصا که نشانگر تجربه و مصلحتاندیشی است؛ نگریستن گاه و بیگاه از میان دو انگشت بزرگ دست برای تاکید بر قدرت و فضیلت اولیاء در تجسم اوضاع آینده و همچنین پیشبینی بر تن کردن نیمتنه بلند سفید (کفنی) به نشانه نزدیک شدن مرگ و اعلام جانبازی؛ زدن یا افشاندن اندکی کاه بر سر برای نشان دادن ماتم نشینی؛ اسب سپید بیسوار به نشانه اسب امام حسین(ع) (ذوالجناح) و به شهادت رسیدن صاحبش؛ گهواره آغشته به رنگ سرخ برای بیان به شهادت رسیدن کودک شیرخوار امام حسین(ع)- علی اصغر؛ استفاده گاه و بیگاه از کبوتری سفید برای آگاهانیدن تماشاگران از دریافت نامه یا خبر و همچنین القای حس معصومیت و همدردی در آنها کجاوهنشینی شبیه زنان برای نشان دادن به اسیری رفتن آنها. نقشخوانی بر منبر ویژه اولیای نامدار است. بزرگی و کوچکی چهارپایههایی که گاه اولیاء برای سر دادن نقشهای خود بر آن میایستند وسیلهای برای مشخص نمودن پایه و مرتبه آنهاست.
6- گستره و جغرافیای تعزیه:
تعزیه اکنون در بین شیعیان بیشتر کشورها رواج و رونق دارد. هر ساله این رویداد نمایشی در کشورهای عراق، لبنان، ترکیه و مردم شبه قاره هند رخ میدهد. اولین مراسم عزای عمومی ثبت شده، برای حسین(ع) در قرن چهارم هجری در بغداد یعنی عراق برگزار شده است. عراق جایی است که مقدسترین زیارتگاهها در آنجاست و واقعة کربلا در این کشور رخ داده است. هیأتهای عزاداری و تعزیه در لبنان و جوامع شیعه در بحرین، در بین مردم ترک قفقاز، در آناتولی شرق در هندوستان، پاکستان و افغانستان هر ساله مشاهده میشود.
در هر صورت هر جا که شیعیان زندگی میکنند تعزیه نیز به عنوان یک نمایش و یک آیین مذهبی وجود داشته و دارد.
7- تعزیه، مردم و علما
از جنبههای مفید و ارزنده تعزیه که جنبههای معنوی و آموزندگی آن را قوت میبخشد، راه یافتن مراسم سینهزنی و سوگواری در آن است. در برخی مجالس تعزیه شهادتخوان ضمن نوحهخوانی و سینهزنی تماشاگران را دعوت به سینهزنی میکند. در کل در مراسم تعزیه فاصلهای بین تماشاگران و مجریان تعزیه نبوده است، آنطور که در تئاتر معمول است. در بیشتر مجالس تعزیه در شروع تعزیه، میان و پایان آن تماشاگران با تعزیهگران همراه میشوند. این همراهی خود را در سینهزنی و نوحهخوانی نشان میداد.
متاسفانه خیلی از تعزیهنامهها به علت اقتباسی که از مقتلهایی.... مثل روضه الشهدا شده است دارای اشتباهات تاریخی زیادی است، البته علما در برابر این رویداد نظرات متفاوتی دادهاند که همگی آنان در این تفکر مشترکندکه این مجالس نباید وهن به اسلام باشد و باید جهات شرعی در آن رعایت شود و با موازین اسلامی متباین نباشد. بنابراین با قید و شروطی اجازه دادهاند شبیهخوانی برگزار شود. امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: «تعزیه و شبیهخوانی اگر مشتمل بر حرام نباشد و موجب وهن مذهب نشود اشکال ندارد ولی بهتر است به جای آن مجالس روضهخوانی را برپا کنند.»
در پایان مقاله به جای میبینم اسرار و جوانب اجرایی این نمایش کهن را برای کسب فیض ممکن در پیشرفت کار نمایش از زبان مصطفی اسکویی در کتاب تئاتر ایران بیان کنم.
1- انگیزه باطنی مجریان تعزیه دعوت مردم به مبارزه علیه غاصبان با طرح برخورد حق با ناحق، خیر با شر و جانبازی و پایداری بوده است.
2- تعزیه از لحاظ شکل اجرایی به استناد اسناد متقن ارائه شده، ریشه در اسطورهها و آیینهای این مرز و بوم داشته، پس با روان تماشاگرانش آشنا بوده است.
3- تعزیه نامهها واقعههایی منسوب به خاندان پیامبر و آل مطهر او بوده است که مردم ایران در طول اجرای چند صد سالة آنها سخت معتقد و پیرو آن بودهاند.
4- مجریان و تماشاگران معتقد به خدای یگانه، پیرو حضرت محمد(ص) و بالاخره آل علی(ع) بودهاند. بنابراین از صمیم قلب خواهان موفقیت اجراها بودهاند.
5- تعزیه مُبلغ شیعهگری، وحدت شیعیان در راه مبارزه با دشمنان دین و میهن و استحکامبخش حکومت شیعه بوده است. به زبان دیگر منعکسکنندة اندیشهها، خواستهها، آرزوها یعنی درحقیقت برقرارکننده ارتباطهای واقعی همهجانبه و واکنشهای خلاق میان مجریان و تماشاگران بوده است.
6- توده تماشاگر نه تنها وقایع و حوادث نمایش را باور داشت بلکه برای مجریان، بازیگران و البسه و وسایل نمایش شخصیتهای مثبت تا سرحد حقیقت ارزش و احترام قائل بوده است.
7- گریه آشکار و حتی تظاهر به آن، نشانه اعتقاد بیشتر به دین و علاقه به ائمه اطهار بوده است.
8- نمایش از لحاظ اقتصادی مشکل نداشت و بودجه آن به وسیله امنای حکومت، سرمایهداران و بازرگانان شهرها و بخشها، داوطلبانه پرداخت میشد.
9- حضور در اماکن نمایش و تماشای تعزیه به شرط اعتقاد به دین و شعائر شیعی شفابخش دردها، گرهگشای مشکلات و کسب ثواب برای دنیا و آخرت بود و تماشاگران برای استفاضه از این مواهب، هفتهها منتظر فرا رسیدن روزهای اجرا بودند.
این مقاله را با دو بیت آغازین از حسین منزوی شروع کردیم و با دو بیت پایانی این غزل، خاتمه میدهیم.
تا اندکی از حق سخن را بگذارند
باید که به خونت بنگارند دبیران
حد تو، رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شان تو، از این معرکهگیران.
غلامحسین دریانورد
منابع :
1-آژاند، یقوب – نمایش در دوره صفوی
2-بیضایی بهرام – نمایش در ایران
3-چلووسکی پیتر – تعزیه ایین و نمایش در ایرا ن
4-حاتمی داوود – مقاله تعزیه و تاریخچه آ در نزد خاور شناسان
5- خوشنویسان بهیه – مقاله نقش لباس در تعزیه
6- جنتی عطایی – بنیاد نمایش در ایران
7- عناصری جابر – شبیه خوانی کهن الگوی نمایش های ایرانی
8 -عناصری جابر – شبیه خوانی گنجینه نمایش های ایرانی مذهبی
9- گل زواره غلامرضا – ارزیابی سوگواره های نمایشی
10-مستوفی عبدالله – شرح زندگانی من
11- ملک پور جمشید – سیر تحول مضامین در تعزیه
12 -واعظ کاشفی- روضه ا لشهدا
13- ...